شینلیم رو از مسابقهی پِن و تِلر دنبال میکردم. این دوتا، دو همکار شعبده باز و دوست خیلی خیلی قدیمین، که سالهسات با هم شعبدهبازی انجام میدن (از اواخر دههی هفتاد تا الآن) و بخاطر مسابقهی فولآس (گولمون بزن، یا خرمون کن، یا یه همچین چیزی) خیلی معروف تر شدند. پِن بجای همکار خیلی قدیمیش تِلر هم حرف میزنه. یعنی یه جورایی تِلِر برعکس اسمش همیشه ساکته و فقط با حرکات دست و صورتش واسه شعبده بازیش یه سناریو میچینه و اجرا میکنه.
انی وی، شین لین رو اولین بار اونجا شناختم! از کاراش دهنم باز میموند و خیلی واسم عجیب بود که یه انسان بتونه با ورق یه همچین کاریی کنه! البته همیشه اون میزِ یک دست سیاهش منو وادار میکرد روی مطقم بمونم، ولی با این حال فوقالعاده بود. تا جایی که وقتی وارد فصل سیزدهم برنامهی آمریکاز گات تلنت شد، تا اوّل نشد بیخیال نشد! خلاصه یه دفهای یه جوری تو کل دنیا معروف شد که خودشم باورش نمیشد یه روزی بتونه در این وسعت مطرح بشه. این آسیای شرقیا هم بعصی وقتا یهویی معروف میشن که آدم انگشت به دهن میمونه! مث اون ویدئوی گانگنامسایل بود دو میلیاد هیت (بازدید) خورده بود.
خلاصه اینا همرو گفتم که از علاقهی خودم به مجیک یا شعبدهی این دوست عزیزمون گفته باشم و درجهی اینکه تا چه حد پیگیر کاراش بودم!
امرز یه ویدئو دیدم، ۵ تا از خفنتین تریکاشو لو داده بود. قشنگ توضیح میده و با تصویر آهسته نشون میده که کدوم لحظه داره چیکار میکنه و حقّهی کارش چیه. ازون لحظه احساس پوچی میکنم! حس میکنم چقدر احمق بودم که نفهمیدم حقیقت چیه! حس میکنم به شعورم توهین شده! یاد لبخندای خبیث شین لیم بعد از پایان کارش میفتم و با لبخندای خبیثی که خودم بعد از تموم شدن یکی دوتا شیرین کاری که با ورق بلدم بکنم مقایسه میکنم و به حال خودم غبطه میخورم. خیلی فهمیدن حقیقت، لذّت گوسفند بودن راجع به یه موضوعی رو خراب میکنه! دوس داشتم نمیفهمیدم حقّههاش چیه و خوش و خورم زندگی میکردم و منتظر کارای بعدیش بودم! مگه چش بود اون زندگی که داشتم میکردم؟ چرا باید اون بُطی که از این یارو ساخته بودم مث پشم فرو بریزه؟
شین لین انقدر خودتو گنده کردی، که حسودات رفتن نشستم فیلماتو اسلو موشن کردن و راز کلکتو فهمیدن و ر**ن تو حرفت! البته میدونم تا خَر در جهان است ، مفلس در نمی ماند، ولی منو از دست دادی! شین لین، چقدر حاضری بدی برگردی به همون دورانی که نصف الآن محبوب بودی ولی منو به عنوان طرفدار داشتی؟ از الآن دیگه دور منو یه خط قرمز گوجهای بکش. من دیگه خامت نمیشم. تو و ورقاتو به خدا میسپارم!
آدم باید با انصاف باشه، بابت تموم تفریحی که واسه من فراهم کردی ازت ممنونم، تا باشه خریت در جهت شادی و دل خوش! میدونم تو سعی خودتو کردی و از خیلیا هم بالاتر بودی! حتّی بُعد مادیشم بخوای حساب کنی یه ریال از من پول نگرفتی! دمتم گرم! همین که تونستی اینهمه آدمو مجذوب هنرت کنی کارِت درسته! ادامه بده.
شمام برید گوگلش کنید کاراشو ببینید، من بعد از خدا شین لیم رو دست شما میسپرم! خداحافظ شین لیم!
پ.ن: ویدئو از هیچی نمیذارم که عامل این حسی که الآن من دارم واسه شما نباشم! خودتون خواستید سرچ کنید!
درباره این سایت